حسرت...

کوچک که بودم کشتی هایم که غرق می شد

سریع برگی از دفتر مشقم می کندم

و دوباره یکی عین آن را می ساختم !

حالا ولی روزهاست که کشتی هایم غرق شده

و تنها در حسرت آنم که

چرا دیگر دفتر مشقی ندارم ؟!

آرامش




وقتـــی داشتــم فکــر میکـــردم

 

آخـــرین بـــاری کـــه آرامـــــــــــــش داشتــــم کـِــی بــــود ،

 

ســــر ازخــــاطـرات ِ کـــودکــــی ام درآوردمـــ ـــ ــ ـ !!

بوسه


دلم بوسه ای می خواهد....

که از فشارش  چشمانم سیاهی رود!

چقدر این سرگیجه ای که از مستی عشق

برمی خیزد را دوست دارم...

خسته ام...


نه نمیدانی! هیچکس نمیداند!

پشت این چهره ی ارام در دلم چه میگذرد!

نمیدانی کسی نمیداند!...

این ارامش ظاهر و این دل ناارام چقدر خسته ام میکند....!

بغض...!


یــ ــاد گــ ــــرفــ ــــتم

 دســ ـتانـ ـم اینـ ـبار کـ ـه یـ ــخ کــ ـرد

 دیگــ ـر دستـ ـانـ ـت را نگــ ــیرم

 آستــ ـین هایــ ـم از تـ ـو با ارزشـ ـتر و ماندنـ ـی ترنــ ـد.


ادامه نوشته

بانو...


کـــور بــاش بانـــو...

نـگاه کـه مـی کنـی، مـی گوینــد: نـخ داد!


عـبوس بــاش بانــــو...

لبــخند کـه مـیزنـی، مـی گـوینــد: پـا داد!


لال بــاش بانــــو...

... حـرف کـه مـی زنـی، مـی گوینــد: جـلوه فـروخـت!


شـاید دسـت از سـرمان بردارنـد...


شـــــاید !!!

عاشقانه ها...


 

چه شیرین است 

طعم ِ آغوش ِ گرم تو 

چشمانم را میبندم و فقط صدای قلب تو


ادامه نوشته

غم...



" خدایا " ...!!!

" آسمانت " چه مزه ایست؟؟؟

من که فقط زمین خورده ام...!!!



ادامه نوشته