ته سیگارهایم پوکه های خاطرات است که شلیک می کنم وسط مغزم …

می کشد مرا اما شاید تو را فراری دهم از ذهنم !!!


همه را خطا زدم …

پاکت بعدی ، خشابی دیگر …




و مرگ مُردن نیست

و مرگ تنها نفس نکشیدن نیست !

من مردگان بیشماری را دیده ام که راه میرفتند ،

حرف میزدند ، سیگار میکشیدند !!!




نه یک نخ … نه یک پاکت …

یک عمر هم که سیگار بکشم فایده ندارد !

تا خودم نسوزم دلم آرام نمی شود …