دلشکسته...

دلشکسته ای کنار پنجره سیگار میکشید
خسته بود...
آنقدر خسته که...
یادش رفت...
بعد از آخرین پک
سیگار را به زمین پرت کند
نه خودش را...!
خسته بود...
آنقدر خسته که...
یادش رفت...
بعد از آخرین پک
سیگار را به زمین پرت کند
نه خودش را...!
+ نوشته شده در ۱۳۹۲/۰۱/۳۱ ساعت 11:31 توسط ஜ raha ஜ
|